: اهمیت و ضرورت انجام تحقیق
بسیاری از تحقیقهایی که در زمینه فرهنگ سازمانی انجام شده است، نشان میدهد شناخت فرهنگ سازمانی به عنوان یک ضرورت مهم، در اولویت فعالیتهای مدیران سازمانها قرار دارد، چون با شناخت درست و دقیق این فرهنگ و آشنایی با ویژگیهای آن، مدیریت میتواند برنامههای کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت خود را سامان داده و خود را برای رویارویی با بازار سرشار از تحول و رقابت آماده کرده و احتمال موفقیت و ضریب ماندگاری را افزایش دهد. بررسی فرهنگ سازمان به عنوان یک ابزار جمع آوری اطلاعات عمل میکند و مدیران را قادر میسازد تا از این طریق اولاً بخشها و یا گروههای کاری را با یکدیگر مقایسه نمایند، ثانیاً مسایل را اولویت بندی کنند ثالثاً ادراکات و انتظارات کارکنان را شناسایی نمایند تا بدینوسیله بتوانند شکاف بین وضع موجود ومطلوب را بهبود بخشند(ایرانژاد پاریزی ،1389). از سوی دیگر، مسئولیت اجتماعی سازمان، فراتر رفتن از چارچوب حداقل الزامات قانونی است که سازمان در آن فعالیت دارد. در واقع مسئولیت اجتماعی شرکتها رویکردی متعالی به کسب و کار است که تاثیر اجتماعی یک سازمان بر جامعه چه داخلی و چه خارجی را مدنظر قرار میدهد و هدف اصلی آن گردهم آوردن تمامیبخشها اعم از دولتی، خصوصی و داوطلبان جهت همکاری با یکدیگر است تا از یک سو موجب همسویی منافع اقتصادی با محیط زیست و از سوی سبب توفیق، رشد و پایداری کسب و کار گردد.
جدید بودن مدل دنیسون نسبت به مدلهای معرفی شده و مبنای رفتارگرایی این مدل و همچنین کامل بودن این مدل از نظر شاخصهای اندازه گیری و سنجش ابعاد فرهنگ سازمانی، از جمله دلایل انتخاب این مدل به شمار میآیند. قابلیت استفاده از مدل دنیسون درتمام سطوح سازمانی یکی دیگر از ویژگیهای این مدل است. حجم وسیعی از پژوهشهاو پرسش نامههایی وجود دارند که مدعی اندازه گیری فرهنگ هستند، اما تمامیآنها بیشتر به سوالاتی در زمینه جو سازمانیو اینکه سازمان چه احساسی در مورد کارکنان خود دارد، محدود میشود. با عنایت به مطالب پیش گفته و با توجه به این که اداره مالیاتی به عنوان سازمانی پویا، تحول و تغییر را در ابعاد مختلف مدیریتی و سازمانی در دستور کار قرار داده است، لذا بررسی رابطه بینفرهنگ سازمانی و مسئولیت اجتماعی این سازمان، ضرورتی اجتناب ناپذیر و اقدامیشایسته و ضروری قلمداد میگردد. سازمانهای بهره مند از نتایج این پژوهش: کلیه سازمانها و ارگانهای دولتی و غیر دولتی، دانشگاهها و مراکز آموزشی، بانکها و موسسات مالی واعتباری و… خواهند بود.
1-4: اهداف تحقیق
1-4-1: هدف کلی :
تعیین و تشخیص رابطه فرهنگ سازمانی و مسئولیت اجتماعی در سازمان امور مالیاتی استان آذربایجان غربی است. واینکه اگر فرهنگ سازمانی تاثیرگذار است این تاثیر به چه میزان است.
1-4-2: اهداف کاربردی و غائی این تحقیق عبارتند از:
الف- تعیین و تشخیص رابطه متغیر” درگیر شدن در کار” با مسئولیت اجتماعی در سازمان امور مالیاتی استان آذربایجان غربی
ب- تعیین و تشخیص رابطه متغیر” سازگاری” با مسئولیت اجتماعی در سازمان امور مالیاتی استان آذربایجان غربی
ج- تعیین و تشخیص رابطه متغیر” انطباق پذیری” با مسئولیت اجتماعی در سازمان امور مالیاتی استان آذربایجان غربی
د – تعیین و تشخیص رابطه متغیر” رسالت ” با مسئولیت اجتماعی در سازمان امور مالیاتی استان آذربایجان غربی
1-5: فرضیههای تحقیق:
1-5-1: فرضیه اصلی:
بین فرهنگ سازمانی و مسئولیت اجتماعی در سازمان امور مالیاتی استان آذربایجان غربی رابطه معناداری وجود دارد.
1-5-2: فرضیه فرعی:
1- بین”درگیر شدن در کار”توسط کارکنان و مسئولیت اجتماعی در سازمان امور مالیاتی استان آذربایجان غربی رابطه معناداری وجود دارد.
2- بین”سازگاری” کارکنان و مسئولیت اجتماعی در سازمان امور مالیاتی استان آذربایجان غربی رابطه معناداری وجود دارد.
3- بین”انطباق پذیری” کارکنان و مسئولیت اجتماعی در سازمان امور مالیاتی استان آذربایجان غربی رابطه معناداری وجود دارد.
4- بین”ماموریت”سازمان کارکنان و مسئولیت اجتماعی در سازمان امور مالیاتی استان آذربایجان غربی رابطه معناداری وجود دارد.
1-6: تعاریف مفهومیوعملیاتی :
1-6-1: تعریف مفهومی
-
- فرهنگ سازمانی: فرهنگ در برگیرنده مجموعهای از ارزشها، باورها، نگرشها، عادتها، هنجارها، شخصیتها و قهرمانان مشترک است که سازمانی را توصیف مینماید(دیوید، 1389، 393).
-
- درگیر شدن در کار(مشارکت): یعنی درگیر شدن زیاد کارکنان و تشویق شدید به کار و همینطور به وجودآورنده یک احساس تعهد و مسئولیتپذیری (کاسیدا و پینتو زیپ،2008،91).
- سازگاری :این نوع از فرهنگ تعریف کننده سیستمها و ارزشهایی است که اساس یک فرهنگ قوی میباشد. این نوع فرهنگ فراهم آورنده یک منبع مرکزی از یکپارچگی، هماهنگی و کنترل میباشد. این فرهنگ یک سازمان با نظارت داخلی مبتنی بر حمایت دو طرفه را به تصویر میکشد، عموماً کارکنان دارای ارزشهای بنیادی مشترکی هستند که نشاندهنده توافق، هماهنگی و یکپارچگی است(کاسیدا و پینتو زیپ،2008،93).
-
- انطباق پذیری(انعطاف پذیر): این فرهنگ اشاره دارد به توانایی سازمانها برای به مرحله عمل درآوردن خواستههای محیط تجاری؛ این فرهنگ همچنین سیستم سازمانی شناسایی هنجارها و عقایدی است که حامیقابلیتهای سازمانی برای دریافت، تغییر و تفسیر نشانهها و علایم از محیط عملی و رقابتی خودش است تا آنها را تبدیل به آن تغییرات رفتاریی کند که شانس را برای بقاء، رشد و توسعه افزایش میدهد (کاسیدا و پینتو زیپ،2008،94)
-
- مأموریتی(رسالت) : این نوع سازمان منعکس کننده توانایی سازمان درتفسیر کردن است، که یک دستورالعمل بلند مدتی را برای کارکنان با منطق تمرکز و دیدگاه عمومیاز آینده آماده میکند. این سازمان راهبردها و اهداف واضحی دارد که در خدمت شناسایی فرصتها در روند کاری برای سازمان و اعضایش میباشد. در کل، کارکنان دارای منطق هدایت استراتژیک، تمایلات و اهداف و دیدگاه سازمان میباشند.(کاسیدا و پینتو زیپ،2008،97).
- مسئولیت اجتماعی
فرنچ و ساور در کتاب مدیریت تحول در سازمان در خصوص مسئولیت اجتماعی مینویسند: مسئولیت اجتماعی، وظیفهای است برعهده موسسات خصوصی، به این معنا که تاثیر سوء بر زندگی اجتماعی که در آن کار میکنند، نگذارند. بعد قانونی مسئولیت اجتماعی را» التزام اجتماعی« نیز میگویند. (مشبکی و شجاعی، 1389: 42). همچنین، گریفین و بارنی مسئولیت اجتماعی را چنین تعریف میکنند: مسئولیت اجتماعی، مجموعه وظایف و تعهداتی است که سازمان بایستی در جهت حفظ، مراقبت و کمک به جامعهای که در آن فعالیت میکند، انجام دهد(فلمینگ، 2002: 37).
1-6-2: تعریف عملیاتی:
-
- فرهنگ سازمانی: منظور از فرهنگ سازمانی نتایجی است که آزمون شوندگان از پرسشنامه (سنجش شاخصهای فرهنگ سازمانی) دنیسون و همکاران(2000) که توسط مقیمیترجمه شده است و دارای 60 سوال پنج گزینهای با چهار ویژگی درگیر شدن، سازگاری (ثبات و یکپارچگی) ، انطباق پذیری و رسالت و مأموریت میباشد بدست میآید.
-
- درگیر شدن در کار: منظور از درگیر شدن در کار در این پژوهش، نتایجی است که از پرسشنامه دنیسون و همکاران(2000)، و سئوالات 1 تا 15 به دست میآید.
-
- سازگاری (ثبات ویکپارچگی): منظور از سازگاری (ثبات ویکپارچگی) در این پژوهش، نتایجی است که از پرسشنامه دنیسون و همکاران(2000)، و سئوالات 16 تا 30 به دست میآید.
-
- انطباق پذیری (انعطاف پذیر): منظور از انطباق پذیری (انعطاف پذیر) در این پژوهش، نتایجی است که از پرسشنامه دنیسون و همکاران(2000)، و سئوالات 31 تا 45 به دست میآید.
-
- رسالت یا ماموریت: منظور از رسالت یا ماموریت در این پژوهش، نتایجی است که از پرسشنامه دنیسون و همکاران(2000)، و سئوالات 46 تا 60 به دست میآید.
- مسئولیت اجتماعی: منظور از مسئولیت اجتماعی نتایجی است که آزمون شوندگان از پرسشنامه مسئولیت اجتماعی (2002)، که دارای 16 سوال پنج گزینهای به دست میآید.
1-7: چهارچوب نظری و مدل تحلیلی تحقیق
مدلی که در این تحقیق برای فرهنگ سازمانی مطرح است مدل دنیسون میباشد که در سال 2000 مطرح شده است. دلایل انتخاب این مدل به عنوان مدل مفهومیو نظری فرهنگ سازمانی در این تحقیق عبارتند از:
– این مدل جهت مدیریت تغییر در سازمانها بکار میرود و مؤلفههای از فرهنگ سازمانی که نیازمند تغییر هستند را به خوبی مشخص میکند تا در اولویت بازنگری قرار گیرند.
– مدل دنیسون شامل ابعاد کامل و عمیقی از فرهنگ سازمانی میباشد.
– این مدل تأثیر بسیار مستقیمیروی فرهنگ سازمانی دارد.
– این مدل چارچوبی جدید در بین مدلهای فرهنگ سازمانی ارائه مینماید.
– از نظر شاخصهای اندازه گیری و سنجش ابعاد فرهنگ سازمانی مدلی کامل به حساب میآید.
– قابلیت استفاده در تمام سطوح سازمانی را دارد.
– مدل دنیسون در خارج از کشور توسط سازمانهای مختلفی به طور گسترده برای ارزیابی فرهنگ سازمانی مورد استفاده قرار گرفته است. جدید بودن مدل دنیسون نسبت به مدلهای معرفی شده و مبنای رفتارگرایی این مدل و همچنین کامل بودن این مدل از نظر شاخصهای اندازه گیری و سنجش ابعاد فرهنگ سازمانی، از جمله دلایل انتخاب این مدل به شمار میآیند. قابلیت استفاده از مدل دنیسون در تمام سطوح سازمانی یکی دیگر از ویژگیهای این مدل است حجم وسیعی از پژوهشها و پرسشنامههایی وجود دارند که مدعی اندازه گیری فرهنگ هستند، اما تمامیآنها بیشتر به سوالاتی در زمینه جو سازمانی و اینکه سازمان چه احساسی در مورد کارکنان خود دارد، محدود میشود.گرچه این یک روش غیرمستقیم و محدود برای بدست آوردن ابعادی از فرهنگ است که طبق تئوریهای مهم نویسندگان تجاری تهیه شده اند، اما فرهنگ بر مجموعهای نهفته از اعتقادات و ارزشهاست که به طور واقعی برمحدوده وسیعی از رفتار تاثیر میگذارد(دنیسون ،2000)
برای بررسی و اندازه گیری مسئولیت اجتماعی از چهارچوب نظری زبد عبدالراشد و سعدتالله ابراهیم(2002) استفاده گردیده است.
مدل زبد عبدالراشد و سعدتالله ابراهیم در سال2002 بیان شد که شامل سه مرحله به شرح زیر میباشد: مرحله اول : نگرش نسبت به مسئولیت اجتماعی ، مرحله دوم: سنجش عوامل مسئولیت اجتماعی و مرحله سوم: اجزای ائتلافها در زمینه مسئولیت اجتماعی
مدل پیشنهادی فوق بیانگر ابعاد فرهنگ سازمانی همچون درگیر شدن در کار، سازگاری (ثبات و یکپارچگی)، انطباقپذیری و رسالت یا ماموریت و نحوهی ارتباط آنها با مسئولیت اجتماعی در سازمانها میباشد که در فصول بعد مورد بررسی قرار خواهد گرفت و نحوه ارتباط و میزان این ارتباط مشخص خواهد شد.